وظیفه اصلی تمامی مدیران در همه سطوح و همه نهادهای اجتماعی این است که محیطی را طراحی، اجرا و نگهداری نمایند که اعضای سازمان بتوانند با فعالیت و همکاری گروهی در آن به اهداف معین خود دست یابند در پاسخ به این سوال که مدیر کیست میتوان گفت که مدیر کسی است که مسئولیت عملکرد یک یا چند نفر در سازمان را به عهده دارد و در پاسخ به اینکه مدیران چه میکنند گ
قیمت فایل فقط 1,900 تومان
بهرهوری، عملکرد، کارایی و اثربخشی در سازمان
مقدمه:
وظیفه اصلی تمامی مدیران در همه سطوح و همه نهادهای اجتماعی این است که محیطی را طراحی، اجرا و نگهداری نمایند که اعضای سازمان بتوانند با فعالیت و همکاری گروهی در آن به اهداف معین خود دست یابند. در پاسخ به این سوال که مدیر کیست میتوان گفت که مدیر کسی است که مسئولیت عملکرد یک یا چند نفر در سازمان را به عهده دارد و در پاسخ به اینکه مدیران چه میکنند گفته میشود که مدیران اثر بخش منابع انسانی را به طرقی که هم به عملکرد عالی و هم به سطح مطلوب رضایت کارکنان منجر گردد، به کار میگیرند. توجه و علاقه توام به عملکرد و رضایت خاطر موضوع اصلی مدیریت در محیطهای کاری است.
اصطلاحات مختلفی برای ارزیابی میزان موفقیت مدیران استفاده میشود. اصطلاحاتی چون بهرهوری، اثربخشی، کارآیی، عملکرد و ... در این مقاله برآنیم که بطور مختصر تعریفی از این اصطلاحات در سازمانها ومدیریت آنها و طرق ارزیابیشان ارائه دهیم و ارتباط میان آنان را مختصرا بیان نمائیم.
مدیران موفق و موثر
ارزیابی میزان موفقیت و موثر بودن هر مدیر، بر اساس دیدگاهها و معیارهای رایج در سازمان صورت میپذیرد. ولی شاید بتوان بطور کلی، شمایی از عوامل موفقیت مدیران در سازمان به صورت زیر ارائه داد:
فرصتها و محدودیتهای مقامهای مافوق و میزان میزان تطابق تواناییها،
میزان موفقیت مدیر= پیشبینی + نحوه ارزیابی همکاری + مهارتها، نگرشها و انگیزههای
نشده کارکنان افراد با شغل آنها
مدیریت موفق و موثر، مدیریتی است که به کسب هدفهای سازمانی یا چیزی بیشتر از آن میانجامد.
مدیری که بتواند حداقل نتیجه قابل قبول را با استفاده از ابزارهایی نظیر تنبیه، توبیخ، کسر حقوق و غیره فراهم سازد، مدیری موفق نامیده میشود. در حالی که مدیری موثر مدیری به کسی میگویند که بتواند 80 تا 90 درصد تواناییهای افراد را به کار گیرد.
برای مدیریت موفق و موثر بهره مندی از تواناییهای ذاتی و اکتسابی معینی ضرورت دارد. مدیریت موثر مستلزم داشتن تواناییهای فنی، انسانی، اداراکی، طراحی و توان حل مسئله است.
همچنی میزان تطابق تواناییهای افراد باشغل اتنخابی آنها و میزان همکاری کارکنان و مافوقها، در موفقیت یک مدیر نقشی اساس دارند.
بهرهوری:
اصولا مدیریت عبارتست از دانش افزایش بهره وری و استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود به منظور نیل به اهداف تعیین شده. بهرهوری در مدیریت به معنای تحقق هدفهای سازمان وتولید حداکثر کالاها و خدمتها با مصرف حدقل منابع انسانی و مادی به کمک تکنولوژی پیشرفته و به طور کلی با کاربرد شیوه های بهتر مدیریت میباشد. لنین معتقد است بهرهوری در کار مهمترین موضوع و اساسیترین مساله برای پیروزی سیستم اجتماعی محسوب میشود.
گاهی بهرهوری با تولید اشتباها جابجا استفاده میشوند. بهرهوری به معنای تولید نمیباشد. میتوان ثابت کرد که حتی باافزایش تولید، بهرهوری کار ممکن است کاهش پیدا کند، یا برعکس بهرهوری کار همراه با افزایش تولید بالا رود. به هرحال نکته مهم اینست که تولید اضافی الزاما معنای افزایش بهرهوری را نمیدهد و همرا بابالا رفتن قدرت تولید نیست.
اگر بخواهیم تعریفی کلی از بهرهوری ارائه کنیم میتوانیم بگوئیم بهره وری عبارتست از بدست آوردن حداکثر سود ممکن از نیروی کار، توان، استعداد و مهارت نیروی انسان، زمین، ماشین، پول، تجهیزات، زمان، مکان و ...به منظور ارتقاء رفاه جامعه، به گونه ای که افزایش آن به عنوان یک ضرورت در جهت ارتقاء سطح زندگی انسانها و ساختن اجتماعی مرفهتر همواره مدنظر همه صاحبنظران سیاست و اقتصاد میباشد.
البته تعاریف متعددی از بهرهوری ارائه شده است.
برخی از این تعاریف عبارتند از:
آنطور که از ورای همه تعریف استنباط میشود، بهرهوری عبارتست از به دست آوردن حدکثر سود ممکن از نیروی کار، توان، استعداد ومهارت نیروی انسانی، زمین، ماشین، پول، تجهیزات، زمان و مکان برای ارتقاء سطح رفاه جامعه و نهایتا هدف از بهبود بهرهوری، عبارتست از استفاده بهینه از منابع مادی، نیروی انسانی، تسهیلات، و غیره به طریق علمی، کاهش هزینههای تولید، گسترش بازارها، افزایش اشتغال و کوشش برای افزایش دستمزدهای واقعی و بهبود معیارهای زندگی، آن گونه که به سود گارگر، مدیریت و عموم مصرف کنندگان است.
البته کو آن لی معتقد است تعریف اصطلاح بهرهوری برحسب موقع و موضع اقتصادی فردی که تعریف را بیان میدارد، برداشتهای او در تعبیر موضع و کابردهایی که از استنتاجات خود از بهرهوری در مدنظر دارد تغییر میکند. ولی با این همه بهرهوری به مفهوم دقیق اقتصادی به رابطه قابل اندازه گیری بین حجم محصول و حجم عوامل مصرف شده( از قبیل زمین، سرمایه و کار) مورد لزوم برای تولید آن محصول اشاره دارد.
امروزه برخلاف گذشته، درباره مفاهیم بهرهوری و سنجش عوامل موثر در بهرهوری میان پژوهشگران جهانی اتفاق نظر زیادی ایجاد شده است. در زمان حاضر جملگی کارشناسان و محققان متفقالقولند که مقدار مولد بودن، قدرت تولید، قابلیت استصال یا میزان بهرهوری قابل اندازهگیری است و برخی اختلاف نظرهایی که موجود دارد بر سر آن است که چه چیز را باید اندازهگیری کرد وبه چه نحو؟
عوامل موثر بر بهرهوری:
با تامل بر تعاریف ارائه شده در بخشهای قبل و با توجه به روند تکاملی بهرهوری و چگونگی استفاده از عوامل تولید، به ویژه نیزوی انسانی میتوان عوامل موثر بر بهرهوری را به دو دسته کلی تقسیم کرد. عوامل برون زا و عوامل درون زا:
1- عوامل برون زا عبارتست از عومالی که تحت تاثیر سیاستها و اقدامات خارج از سازمان بوده و کنترلی بر آنها نیز از طرف سازمان وجود ندارد. به معنای دیگر، مجموعه عواملی که خارج از سازمان بر بهرهوری اثر میگذارند عوامل برون زا نامیده میشوند. تعدادی از این عوامل به شرح زیر میباشند:
الف)عوامل فرهنگی
فرهنگ عبارتست از مجموعه ارزشها،عقاید و رفتاری که یک جامعه و یا یک سازمان دارای آن میباشد به نحوی که چارچوب کلی رفتار فرد نیز در سازمان و یا یک جامعه منبعث از آن فرهنگ است. لذا توجه به عامل فرهنگ به عنوان یک عامل اصلی از اهمیت ویژهای برای مطالعه بهرهوری در سازمانها برخوردار است.
جهت دریافت فایل بهرهوری، عملکرد، کارایی و اثربخشی در سازمان لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 1,900 تومان
برچسب ها : بهرهوری، عملکرد، کارایی و اثربخشی در سازمان , دانلود بهرهوری، عملکرد، کارایی و اثربخشی در سازمان , بهرهوری , عوامل فرهنگی , فرهنگ , اثربخشی در سازمان , عوامل برون زا , سازمان , مدیریت , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , پایان نامه , دانلود پروژه