امروز: دوشنبه 3 دی 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
دسته بندی صفحات
بلوک کد اختصاصی

تبلیغ وبهره ‏بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها

تبلیغ وبهره ‏بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏هادسته: معارف اسلامی
بازدید: 66 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 50 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 58

زمان‏بندى مراحل مختلف دعوت مهم‏ترین شیوه در این محور، تعیین زمان دقیق فعالیت‏هاى تبلیغى بر اساس محاسبه شرایط و امكانات موجود است پیامبر(ص) با الهام از آیات الهى، تبلیغ بى وقفه دین را باترتیب زمانى منطقى آغاز نمود و استمرار بخشید در مورد مراحل اصلى دعوت پیامبر، میان سیره‏نویسان اندكى اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهى مثل طبرى و ابن هشام همان دومرحله م

قیمت فایل فقط 4,900 تومان

خرید

تبلیغ وبهره ‏بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها

فهرست
عنوان                                                                                                                           صفحه

بخش اول : مرحله‏بندى تبلیغ وبهره‏بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها..............................................3

فصل اول: زمان‏بندى مراحل مختلف دعوت....................................................................................4

 1.دعوت مخفى و انفرادى. ............................................................................................................4

2. مرحله انذار عشیره با نزول آیه أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الأَقْرَبِینَ. .................................................................5

3. مرحله دعوت آشكار و همگانى....................................................................................................5

فصل دوم: شروع دعوت از خانواده و نزدیكان.................................................................................6

فصل سوم: گسترش دعوت بر اساس شرایط......................................................................................7

فصل چهارم: بر پا نمودن پایگاه‏هاى تبلیغى.....................................................................................9

فصل پنجم: هجرت.......................................................................................................................10

فصل ششم: اخذ بیعت از یاران.......................................................................................................11

بخش دوم : مدارا و نرمش در برخورد و معاشرت.........................................................................13

فصل اول:پاسخ آرام به شبهه‏ها و تهمت‏ها.....................................................................................14

فصل دوم: مرونت و آسان‏گیرى در مسایل شخصى.......................................................................15

فصل سوم:ارتباط صمیمى با همگان.............................................................................................17

فصل چهارم: تحمل ایذاى مشركان و حتى مسلمانان....................................................................19

بخش سوم: ابراز محبت و جلب اعتماد.................................................................................21

فصل اول: اعطاى بخشش و هدیه به افراد و قبایل...................................................................22

فصل دوم: خوش‏بینى به مؤمنان.............................................................................................22

 فصل سوم: عفو و گذشت زاید الوصف..................................................................................23

 فصل چهارم: مشورت با مؤمنان.............................................................................................25

فصل پنجم: ترویج فرهنگ اخوت.........................................................................................27

فصل ششم: مواسات و كمك به هر نحو ممكن.......................................................................28

بخش چهارم: هماهنگى با مخاطبان در معیشت...................................................................29

فصل اول: ساده زیستى......................................................................................................30

فصل دوم: پرهیز از تكلّف و تشریفات..................................................................................30

بخش پنجم: ادب و احترام وافر دربرابر مردم...................................................................32

فصل اول: احترام به كودكان............................................................................................33

فصل اول: احترام به همه اقشار و طبقات............................................................................34

پی نوشت ها....................................................................................................................35

منابع وماخذ.....................................................................................................................41

بخش اول

مرحله‏ بندى تبلیغ وبهره‏ بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها

زمان‏بندى مراحل مختلف دعوت

مهم‏ترین شیوه در این محور، تعیین زمان دقیق فعالیت‏هاى تبلیغى بر اساس محاسبه شرایط و امكانات موجود است. پیامبر(ص) با الهام از آیات الهى، تبلیغ بى وقفه دین را باترتیب زمانى منطقى آغاز نمود و استمرار بخشید. در مورد مراحل اصلى دعوت پیامبر، میان سیره‏نویسان اندكى اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهى مثل طبرى و ابن هشام همان دومرحله مشهور دعوت نهانى و آشكار مكه را مطرح مى‏كنند و گروهى نظیر یعقوبى به سه‏مرحله معتقدند؛ یعنى مرحله انذار خویشاوندان را پیش از دعوت علنى، مرحله‏اى جدا دانسته‏اند(1)، كه با توجه به نزول دو آیه جداگانه در باب دعوت عشیره و دعوت همگانى و اقدام مجزاى رسول‏خدا(ص) براى هر یك، نظریه دوم صحیح‏تر به نظر مى‏رسد. بنابراین مراحل اصلى دعوت پیامبر به‏ویژه در مكه عبارتند از:

1.دعوت مخفى و انفرادى:

فراخواندن یكایك افراد مستعد و اسلام آوردن عده‏اى از اصحاب، پس از نزول آیه <قم فانذر» كه بنا به روایتى كه در طبقات ابن سعد ذكرشده، این دعوت سه سال طول كشیده است.(2) از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود:پس از نزول وحى، رسول‏خدا(ص) سیزده سال در مكه بماند كه سه سال آن با دعوت محتاطانه و پنهانى گذشت و او آشكارا تبلیغ نمى‏كرد تا آن كه خداوند فرمان علنى دعوت را فرمود پس پیامبر دعوت خود آشكارا ادامه داد.(3)نیز به روایت طبرى، حضرت رسول از ابتداى نبوت تا سه سال به طور نهانى دعوت مى‏كرده است، تا آن كه مأمور به اظهار دعوت شد و آیه <فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ المُشْرِكِینَ»(4) و آیه <وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الأَقْرَبِینَ»(5) فرود آمدند.(6) درباره فلسفه این شیوه تبلیغى، نویسنده فروغ ابدیت مى‏نویسد:

افراد پخته و عاقل و دانا، همواره در راه نیل به مقاصد خود از همین طریق وارد مى‏شدند و رهبر عالى قدر اسلام از همین اصل مسلم استفاده نمود و سه سال تمام، بدون شتابزدگى در تبلیغ آیین خود مى‏كوشید و هر كس را كه از نظر فكر و استعداد، شایسته و آماده مى‏دید، كیش خود را به او عرضه مى‏داشت... در ظرف این سه سال ابداً دست به دعوت عمومى نزد و فقط با افراد، تماس‏هاى خصوصى برقرار مى‏كرد.(7)از جمله نتایج اتخاذ این شیوه این بود كه <سران قریش، در این سه سال، كوچك‏ترین جسارتى به پیامبر نمى‏كردند و همواره ادب و احترام او را نگاه مى‏داشتند و او نیز ظرف این مدت از بتان و خدایان آنها آشكارا انتقاد نمى‏كرد.»(8)

2.مرحله انذار عشیره با نزول آیه أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الأَقْرَبِینَ :

در این مرحله كه میان مرحله دعوت مخفى آشكار واقع گردید و مدت آن كوتاه‏تر از دو مرحله دیگر بود، پیامبر(ص) سعى در تشكیل نخستین صف ایمانى و خط دفاعى در مقابل دشمنى‏هاى روزافزون مشركان لجوج داشت. در این مرحله، پیامبر با یارى جستن از تعلقات قبیله‏اى خویشانش، سعى در جلب حمایت آنان نمود. هرچند اتخاذ این شیوه در باره خویشاوندان پیامبر توفیق كامل نیافت و تنها دو عضو از آنان به او گرویدند (خدیجه و على)، اما این از اهمیت این شیوه نمى‏كاهد، به‏ویژه این كه در دعوت پیامبران دیگر نیز به كار رفته و موفقیت آمیز بوده است. به‏هرحال تلاشى براى تشكیل هسته مركزى دعوت با حضور گروهى است كه علاوه بر قرابت ایمانى، تعلق نسبى و خونى نیز با صاحب دعوت دارند.

3.مرحله دعوت آشكار و همگانى:

با نزول آیه <فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ المُشْرِكِینَ * إِنّا كَفَیْناكَ المُسْتَهْزِئِینَ»(9)، فرمان دعوت آشكار و تبلیغ علنى به پیامبر رسید و پیامبر و نو مسلمانان مرحله جدى‏ترى از دعوت را آغاز كردند كه قهراً مستلزم درگیرى‏ها و موضعگیرى‏هاى خصمانه از سوى جامعه بت‏پرست مكه بود، اما آوازه اسلام و قدرت مسلمانان به حدى رسیده بود كه بتوانند على رغم تهدیدها و شكنجه‏ها، نداى توحید را حداقل به گوش تمام اعضاى جامعه خود برسانند. <علامه جعفر مرتضى» در این باره مى‏نویسد:پس از آن كه پیامبر(ص)، بستگان نزدیك خود را انذار كرد و پس از انتشار قضیه نبوت در مكه كه قریش، جدى بودن آن را درك كرد و حمله‏هاى خود را علیه آن شروع كرد، خداوند به پیامبر فرمان داد تا دعوت خویش را علنى سازد و حتى از قریش بخواهد كه تسلیم پروردگارشان شوند و اسلام را بپذیرند... پس آیه فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ نازل گردید.(10)وى ادامه مى‏دهد:پس از گذشت سه سال نخست بعثت، مرحله جدید و مهم و دشوارترى كه مرحله علنى‏شدن دعوت به خداى تعالى است فرا رسید. این مرحله ابتدا از یك محیط نسبتاً كوچك آغاز شد.(11)در خصوص چگونگى آغاز دعوت علنى و همگانى، روایات متفاوتى نقل شده است كه مكان و كیفیت آن را با اختلاف بیان مى‏كند و ما به نقل دو روایت بسنده مى‏كنیم؛ در تفسیر الدر المنثور آمده است:پیامبر بر بالاى كوه صفا ایستاد و قریش را ندا داد. چون اجتماع نمودند چنین فرمود: اگر به شما خبر دهم كه گروهى در پایین كوه بر ضد شما جمع شده‏اند آیا مرا تصدیق مى‏كنید؟ گفتند: آرى، تو پیش ما متهم نیستى و ماهرگز از تو دروغى نشنیده‏ایم. فرمود: پس شما را به عذاب دردناك هشدار مى‏دهم... ابولهب برخاست و بانگ بر او زد و گفت: همین امروز بمیرى! آیا براى این امر مردم را گرد آورده‏اى؟! مردم از اطراف او پراكنده شدند و خداى تعالى این آیه را نازل فرمود: <تَبَّتْ یَدا أبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ.»(12)مطابق روایت فوق، حضرت دعوت علنى را با یك زمینه‏سازى و اخذ اقرار قبلى بر قبول انذار و سپس با یك انذار صریح شروع كرده كه درس آموز مبلّغان است. مؤلف نورالثقلین نیز مى‏نویسد:آن حضرت بر بالاى سنگى ایستاد و فرمود: اى گروه قریش! اى خلق عرب! شما را به لااله الا الله و رسالت خویش دعوت مى‏كنم و به شما فرمان مى‏دهم كه بت‏ها و شریك‏ها را رهاسازید و دعوت مرا اجابت نمایید تا مالك تمام عرب شوید و عجم به دین شما درآید و در بهشت از سلاطین گردید. مردم او را مورد استهزا قرار دادند و گفتند: پسر عبدالله دچار جن شده اما به خاطر موقعیت ابوطالب اقدامى علیه او نكردند.(13)بر پایه این روایت، آغاز دعوت همگانى پیامبر بر محور بشارت دادن به نعمت‏هاى دنیوى واخروى استوار بوده است.

 شروع دعوت از خانواده و نزدیكان

در میان همه مردم، بستگان هر مبلّغ پیش از دیگران با پیام دعوت آشنا مى‏شوند. قرابت قومى نیز باعث نزدیكى افكار مى‏شود. پس امكان اقناع آنان بیش از دیگران وجود دارد. به‏علاوه آن كه، قرآن مسؤولیت هدایت، ارشاد و كمك به خانواده را لازم‏تر از هدایت و یارى دیگران مى‏شمرد؛ <قُواْ أنْفُسَكُمْ وَ أهْلِیكُمْ نارَاً.»(14)از این روست كه نخستین مؤمن به رسالت پیامبر(ص) همسر او خدیجه است و دومین، پسر عم و دست پرورده دامان نبى، على بن ابى‏طالب، كه مسلماً این قرابت و خویشى، هرگز از ارزش و عمق ایمان آن دو نمى‏كاهد. این شیوه ضمن آن كه چتر حمایتى نسبتاً كارسازى را براى پیامبر فراهم مى‏كند، پاسخگوى برخى از شبهه‏ها و انتقادهاى محتمل نیز است.پس از افراد خانواده و بستگان نزدیك، نوبت به بستگان و خویشان دورتر مى‏رسد كه پیامبر در مرحله انذار عشیره به دعوت آنها پرداخت و براى اقناع آنان، تلاشى وسیع صورت داد. عباس زریاب در این باره مى‏نویسد:

بنابر آنچه از مجموع روایات مختلف برمى‏آید، حضرت، بزرگان قریش را دعوت كرد و از رسالت خود با ایشان سخن گفت و گویا گرچه هیچ‏كدام این دعوت را نپذیرفتند، اما سخنى درشت نیز به او نگفتند، جز ابولهب عمّ پیغمبر كه خطاب به بنى‏هاشم گفت: اى‏پسران عبدالمطلب ! این زشت است، پیش از آن كه دیگران جلو او را بگیرند، شما جلوش را بگیرید. زیرا اگر در آن وقت كه دیگران بخواهند او را بگیرند، شما او را تسلیم‏كنید، تن به خوارى داده‏اید، و اگر بخواهید از او پشتیبانى كنید كشته مى‏شوید. ابوطالب گفت: به خدا تا زنده هستیم از او پشتیبانى خواهیم كرد.(15)

 گسترش دعوت بر اساس شرایط

این جنبه از بطن دو شیوه گذشته استنباط و استخراج مى‏شود، بدین ترتیب كه انتقال از یك‏مرحله و ورود به مرحله دیگر، همواره در تبلیغ حكیمانه نبوى بر پایه دلایلى بوده است كه مى‏توان ازجمله، به تغییر شرایط، شدت و ضعف دشمنى و عناد مشركان و یا وضعیت خانوادگى و پشتوانه حقوقى رسول‏خدا اشاره كرد. مبلّغ حكیم وظیفه دارد ضمن حفظ روحیه پشتكار و تلاش بى‏وقفه و پى‏گیرى اهداف مقطعى نگاه اصلى را متوجه هدف نهایى گرداند و این مهم مستلزم اتخاذ شیوه‏هاى انعطاف‏پذیر و قابل تغییر در مسیر دعوت است.پیامبر بزرگ اسلام، بر این اساس در هر مقطع با در پیش گرفتن شیوه‏هاى جدید، موجبات گسترش دعوت را فراهم مى‏آورد؛ آن‏گاه كه به هیچ روى امكان تبلیغ دین نبود، تنها با رفتار موحدانه خود و عبادت حنیفانه و عدم احترام بت‏ها و التزام به فضایل اخلاقى به تبلیغ عملى مى‏پرداخت و آن زمان كه ابلاغ دین به تك تك افراد میسر شد، به این كار آغاز كرد، اما اظهار دین میسر نبود. در مقطع بعد، توانست برخى از مظاهر مسلمانى از جمله طواف و نماز به شیوه مخصوص را در كنار كعبه به نمایش بگذارد. در كتاب سیره رسول الله آمده است:پس از اسلام آوردن عمر بن الخطاب، مسلمانان جرأت یافتند و تكبیرگویان از خانه <ارقم بن ابى الارقم» بیرون آمدند و به طواف كعبه رفتند.(16)آن‏گاه كه به حمایت حقوقى ابوطالب و حمایت مالى خدیجه پشتگرم بود به نیكى از آن بهره برد و چون آنها را از دست داد نوعى هجرت را براى حفظ انجمن نومسلمانان مقرر كرد وبه شِعب پناه آورد كه چنان كه تاریخ مى‏گوید، استقامت مسلمانان در محاصره اقتصادى شعب ابى‏طالب تا حدودى مشركان را تحت تأثیر قرار داد. زمانى نیز كه خطر همه جانبه، مسلمین را تهدید مى‏كرد و ناچار شد راه گریزى به بیرون از قلمرو مشركان بیابد، عده‏اى از آنان را به حبشه فرستاد. این اقدام موفق، شناخت كامل پیامبر را از اوضاع پیرامون خود نشان‏مى‏دهد.نمونه دیگر را در تغییر سیاست تبلیغى پیامبر پس از انذار عشیره مى‏بینیم؛آن حضرت كه در ابتدا مأمور بود به خویشان نزدیك وعشیره اقربین خود یعنى خاندان‏هاى قریش هشدار و انذار دهد، چون سرسختى ایشان را دربرابر اسلام و پافشارى ایشان را بر كفر و ضلال دید و مرگ ابوطالب، بزرگ‏ترین حامى خود را ازدست داد، به فكر تبلیغ طوایف و قبایل دیگر عرب افتاد و از نزدیك‏ترین قبیله نیرومند و ثروتمند عرب یعنى ثقیف آغاز كرد.(17)پس از نومیدى از ایمان مردم مكه و طایف، در شیوه تبلیغى خود تجدید نظر نمود و درصدد بسط دعوت در سرتاسر عربستان و خروج از بن بست محدوده قبایل قریش برآمد. اما این كار نیز به خاطر هم پیمانى‏هاى متعدد آنها با قریش و بى یاور بودن رسول‏خدا(ص)، اقدامى خطرناك به شمار مى‏رفت. از این رو پیامبر تصمیم گرفت در موسم حج به قبایل مختلف مراجعه كند تا در پناه بنى‏هاشم و بقیه تازه مسلمانان، تبلیغ مؤثرترى انجام دهد.

بر پا نمودن پایگاه‏هاى تبلیغى

برپایى محل یا مراكزى براى تبلیغ، موجب تمركز بخشیدن به كار دعوت مى‏شود و از فعالیت‏هاى پراكنده و بى نتیجه جلوگیرى مى‏كند. در دعوت رسول‏خدا(ص)، پایگاه‏هاى پرجاذبه‏اى براى سازماندهى و هدایت مردم در نظر گرفته شده است. در ابتداى دعوت پنهانى، مشهور است كه خانه <ارقم بن ابى الارقم» نخستین پایگاه دعوت پیامبر اسلام بوده و مسلمانان نخستین، آیین اسلام و آموزش‏هاى قرآنى را در آن‏جا فرا گرفته‏اند؛پس از آن كه ارقم اسلام آورد و به قول خودش، هفتمین نفرى بود كه ایمان آورده بود، خانه خود را در اختیار حضرت رسول و یارانش قرار داد و عده زیادى در این خانه اسلام آوردند و حتى اسلام اشخاص در آن، نوعى تاریخ گذارى هم شد... این خانه در دامنه كوه صفا قرار داشت و به همین جهت، دارالاسلام خوانده شد.(18)پس از آن كه دعوت پیامبر علنى گردید، مسلمانان تا آن‏جا كه مى‏توانستند از پایگاه تبلیغى عمومى مسجدالحرام براى فعالیت‏هاى ارشادى بهره جستند، مسلماً طواف و نماز و عبادات دیگر مسلمانان در مسجدالحرام با شیوه خاص اسلامى، مى‏توانست بیش از هر مكان دیگر به تأثیرگذارى دعوت یارى رساند.در بدو ورود پیامبر به مدینه، مسجد قبا برپا گردید و مركز دعوت نبوى قرار داده شد، تا آن كه مسجد مدینه به عنوان مهم‏ترین مقر دعوت، به دست با كفایت پیامبر و یاران ساخته شد و منشأ بزرگ‏ترین تحولات دینى، سیاسى، اجتماعى و علمى و حتى نظامى در جهان گردید. نكته اساسى در كیفیت و دامنه بهره‏بردارى پیامبر از این پایگاه تبلیغى است؛ مركز نشر احكام‏الهى، قضاوت و داورى، جایگاه وعظ و ارشاد و تعلیم و تحقیق، پایگاه آمادگى رزمى و توجیه سیاسى، محل تصمیم‏گیرى و شورا، مصلاى جماعت و محل عبادت و اعتكاف درهمه اوقات و سرانجام پناه هر بى پناه. اینها ازجمله كاركردهاى مسجد در زمان رسول‏خدا(ص) بود.

هجرت

از جمله اقدامات حضرت رسول(ص) كه مصداق بارز ابتكار عمل و انعطاف‏پذیرى در اتخاذ شیوه و استفاده از فرصت‏هاست، موضوع هجرت مى‏باشد. پیامبر، با ابتكار هجرت، به همه مبلّغان آموزش داد كه چگونه از شرایط فشار و اختناق، راهى به چشم‏اندازهاى دعوت آزادانه بگشایند، نه آن كه با ماندن در محیط فشار، راضى به ركود دعوت شوند.زمانى كه همه عرصه‏ها بر پیغمبر تنگ شد و خود را بدون پشتوانه احساس كرد و دندان‏هاى اشراف قریش را تیزتر دید، با روشن بینى و مطالعه دقیق شرایط مكه و مناطق مجاور، چگونگى اجراى این شیوه را با احتیاط سنجید و در نهایت گروه نخست مهاجران را به حبشه فرستاد و پس از وفات خدیجه و ابوطالب، خود، سفرى هجرت‏وار به طایف كرد و از آن نتیجه‏اى نگرفت و حتى با دشوارى (با جوار یكى از مشركان) به مكه بازگشت.حضرت مى‏خواست یاران او مدتى از آزار و استهزا و تعقیب قریش در امان باشند، تا شاید زمانى فرا برسد كه عده مسلمانان بیشتر و براى اسلام و تبلیغ آن محیط امن ترى به‏وجود آید.(19)بر این اساس دو علت براى مهاجرت وجود داشته؛ یكى در امان بودن از خطر و دوم، امكان تبلیغ بیشتر. امّا برخى علت اصلى هجرت را عمدتاً دریافتن پایگاه جدیدى براى دعوت خلاصه كرده‏اند:

هجرت پیامبر به مدینه، پس از زمینه‏سازى و آمادگى كامل و دقیق و در شرایطى بسیار حساس و تعیین كننده صورت گرفت، موقعیتى كه هجرت را یكى از مراحل خط سیر دعوت الهى اسلام قرار داد. چه، عكس العمل ها و اقدامات قریش در مكه، عملاً به ركود نسبى دعوت اسلامى انجامیده بود، هرچند افرادى، پیوسته وارد اسلام مى‏شدند.(20)سید قطب بر این عامل بسیار تأكید دارد كه ادامه مى‏دهد:

بدین ترتیب، رسول‏خدا پایگاهى دیگر غیر از مكه را نیاز داشت كه حامى این اعتقاد و عاملى براى خروج از دوران بحران تبلیغ باشد و آزادى پیروان را تأمین نماید و این به نظر من، مهم‏ترین و نخستین عامل هجرت پیامبر بود. اینان، براى حفظ جانشان به هجرت نرفتند، بلكه براى ایجاد پایگاه و انتقال دعوت روانه شدند، چون همگى داراى قبیله و پشتوانه اجتماعى و حقوقى نیز بودند.(21)به هر حال، علت این هجرت هر چه بوده باشد، كاركرد تبلیغى آن غیر قابل اغماض و تأثیر آن در روند دعوت اجتناب ناپذیر است. رسول اكرم(ص) با این اقدام، گام‏هاى اولیه را براى گسترش دعوت به تمام مناطق با استوارى برداشت؛ مسلمانان مهاجر، پس از چند ماهى ترویج آیین مسلمانى، با شنیدن خبر دروغین سجده قریش و اسلام آوردن آنها بازگشتند، اما بنا به روایت واقدى؛پس از بازگشت، قریش برایشان بیشتر سخت گرفتند و خویشان ایشان، بر ایشان ظلم و ستم روا داشتند و مسلمانان آزار و سختى دیدند. پس حضرت رسول اجازه فرمود كه براى بار دوم به حبشه مهاجرت كنند و این خروج دوم، پررنج‏تربود.(22)از همه مهم‏تر، هجرت آن حضرت به مدینه است. در هجرت به مدینه كه در سال سیزدهم بعثت صورت گرفت، اولین نكته، انتخاب یثرب پس از بررسى و مطالعه دقیق است كه بایستى در آن تمام ملاحظات اجتماعى و سیاسى در نظر گرفته شود. دیگر این كه سبب اصلى هجرت، عدم امنیت براى ادامه دعوت، به ویژه به خطر افتادن جان پیامبر و مركزیت دعوت با توطئه مردان قبایل مختلف مكه بوده است.

اخذ بیعت از یاران

چنان كه قبلاً یادآور شدیم، پیامبر اسلام در موسم حج به نزد قبایل مختلف مى‏رفت و از آنها مى‏خواست به دعوت حق گرویده، از پرستش بت‏ها دست بردارند. در سال یازدهم بعثت، در همان موسم، شش یا هفت نفر از مدینه از قبیل خزرج در عقبه اولى واقع در منا با پیامبر ملاقات كردند و پس از شنیدن دعوت الهى، با توجه به سابقه ذهنى نسبت به ظهور پیامبر جدید كه از زبان یهود مدینه شنیده بودند، آن را پذیرفتند. این عده در مدینه، آیین جدید را ترویج كردند، به طورى كه خانه‏اى در مدینه نماند كه از پیغمبر سخن به میان نیاید.

در سال بعد، دوازده تن از مدینه كه افراد سال قبل نیز در میان آنان بودند در همان عقبه اولى به زیارت پیامبر نایل شدند. اینان نیز كه چند نفرشان از قبیله اوس بودند، بیعت كردند. این همان بیعت یا پیمان اول عقبه است.(23) اقدام مهم تبلیغى رسول‏خدا در این موقعیت، اعزام مصعب بن عمیر براى نمایندگى خود و آموزش دین و قرآن است كه بهره‏بردارى مناسب از موقعیت را حكایت مى‏كند.مصعب، پس از تبلیغ مستمر و موفق خود، در موسم حج سال بعد، به همراه 75 نفر مسلمان مدنى به مكه آمد. آنان خواستار ملاقات با پیامبر و بیعت شدند. رسول‏خدا، وعده اواخر شب در جنب عقبه اولى را معین فرمود. در آن‏جا پس از گفت‏وگوهایى صمیمانه از آنان پیمان وفادارى و حمایت و تلاش در راه دعوت اسلام گرفت و به پیمان دوم عقبه و پیمان جنگ و پیكار (بیعةالحرب) شهرت یافت.(24)با اندك مطالعه و دقت در تاریخ اسلام روشن مى‏شود كه این اقدامات و پیمان‏هاى متعاقب آن، تأثیر شگرفى در گسترش حساب شده دعوت و به‏ویژه فراهم شدن زمینه براى هجرت تاریخ‏ساز حضرت بر جاى نهاد.از سوى دیگر، با توجه به شرایط خاص اجتماعى عربستان واهمیت حلف و پیمان در میان عرب جاهلى به عنوان تنها عامل ثبات ومسالمت و ضامن همزیستى میان قبایل و تیره‏هاى مختلف، حساسیت و اهمیت این بیعت‏ها آشكارتر مى‏گردد.

بخش دوم:

مدارا و نرمش در برخورد و معاشرت

پاسخ آرام به شبهه‏ها و تهمت‏ها

تاریخ اسلام بیانگر آن است كه زشت‏ترین نوع برخورد از جانب مشركان و سران قریش با پیامبر بزرگوار اسلام صورت گرفت و شخصیت بى نظیرش آماج تیرهاى تهمت و دشنه‏هاى دشنام كوردلان واقع گردید، اما پاسخ آن حضرت، پیوسته همراه با كرامت نفس و برخاسته از مجد و بزرگ‏منشى ویژه او بود. این خصلتى است كه خداوند به سبب آن بر پیامبر منّت گذاشته است: أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ؛ آیا ما به تو شرح صدر عطا نكردیم. نگاهى به مناظره و گفت‏وگوها و حوادث پیش آمده میان پیامبر و مخالفان، بویژه جریان مباهله و گفت‏وگو با یهود و نصارا وهمسخنى با برخى از اشراف قریش، حاكى از این معناست. به عنوان مثال، ابن هشام در سیره‏اش مى‏گوید:علما و احبار یهود، از پیامبر، بسیار پرسش‏هاى عیب جویانه و معاندانه مى‏كردند و شبهاتى به منظور خلط حق و باطل مطرح مى‏ساختند و پیامبر با راهنمایى قرآن، به طور كامل پاسخ آنها را مى‏داد، مؤمنان نیز مسایلى درباره حلال و حرام مى‏پرسیدند كه پاسخ كافى داده مى‏شد.(25)همچنین در بحارالأنوار روایت شده است:

زن ابولهب كه عادت داشت خاشاك در راه پیغمبر بریزد و حطب بر دوش كشد (برخى مفهوم این عبارت را سخن چینى دانسته‏اند) پس از نزول سوره تبّت به مسجدالحرام آمد و دنبال پیامبر مى‏گشت تا پاسخش بگوید. اما او را نیافت. پیامبر آیه‏اى خواند و به واسطه آن از دید او پنهان شد. قرآن مى‏فرماید: وَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآن جَعَلْنا بَیْنَكَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لایُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً.(26)پس نزد ابوبكر ایستاد و گفت: یا ابابكر! شنیده‏ام دوستت مرا هجو كرده است... وحتى در جایى از اسماء بنت ابى بكر نقل شده چون این سوره فرود آمد، ام جمیل، زن ابولهب مى‏گفت: مُذَمَّماً اَبَیْنا وَدینَه قَلَیْنا وَ اَمْرَهُ عَصَیْنا، اما پیغمبر در پاسخ این همه سمپاشى و تبلیغات سوء فرمود: خدا (مكر اینان را) از من دور گرداند. اینها مذمت شده (مُذمَّم) را سرزنش مى‏كنند در حالى كه من ستوده (محمد) هستم (یعنى خطاب آنها به من نیست و این برخورد از نوع وإذا خاطَبَهُمُ الجاهِلونَ قالوا سَلاماً بود

جهت دریافت فایل تبلیغ وبهره ‏بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 4,900 تومان

خرید

برچسب ها : تبلیغ وبهره ‏بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها , تبلیغ , بهره ‏بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها , بهره ‏بردارى از فرصت‏ها , دانلود تبلیغ وبهره ‏بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها , معارف , الهیات , پروژه دانشجویی , دعوت مخفى و انفرادى , دانلود پژوهش , هجرت , مشورت با مؤمنان , دانلود تحقیق , ساده زیستى , احترام به كودكان , دانلود پروژه , احترام به همه اقشار و طبقات

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر