شخصیت حقوقى سازمانهاى بین المللى در 48صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
شخصیت حقوقى سازمانهاى بین المللى
مقدمه
شخصیتحقوقى از مفاهیم اعتبارى است كه بر اساس نیازها و ضرورتهاى خاصى پیدا شده و همراه با تحول این نیازها تحول و توسعه یافته است.
به عنوان مثال پیدایش خانواده این ضرورت را ایجاد نمود كه داراى حقوق و تكالیفى باشد.
با پیشرفت جوامع بشرى، تشكیل دولت و توسعه و پیچیده شدن روابط اجتماعى و اقتصادى موضوعات و موجودات دیگرى در صحنههاى حقوقى، اقتصادى، سیاسى اجتماعى و فرهنگى ظاهر شدند كه ضرورى است داراى حقوق و تكالیفى باشند.
بدین ترتیب در كنار اشخاص حقیقى یعنى انسانها، موضوعات دیگرى كه ما امروز اشخاص حقوقى مىنامیم متولد و صاحب حق و تكلیف شدند.
پیدایى این اشخاص در صحنههاى مختلف حیات اجتماعى انسان ناشى از نیازها و ضرورتها بوده و بر پایه همین مصالح و ضرورتهاست كه مفهوم شخصیتحقوقى پا به عرصه حقوق گذاشته و مورد پذیرش دولتها قرار گرفته است و در حقیقت مىتوان گفتشخصیتحقوقى در هر سیستم حقوقى تابعى از متغیر ملاحظات مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و سیستماتیك مربوط به آن نظام حقوقى بوده است.
این ضرورتهاى اجتماعى از اولین روزهاى زندگى اجتماعى بشر با او همراه بوده و تنها این ضرورتها در هر عصر و دورهاى داراى شدت و ضعف بوده و از این رو مفهوم شخصیتحقوقى هم متناسب با نیازها و ضرورتهاى هر دوره و عصرى ضیق وسعت پیدا نموده است.
مثلا اولین شخص حقوقى كه پا به عرصه وجود گذاشته نهاد خانواده است كه جامعه شناسان از آن به عنوان یك نهاد اجتماعى نام مىبرند (2) .
جامعه شناسان «خانواده» را قدیمىترین و اولین واحد اجتماعى انسانى مىدانند; چه آنكه در همه ادوار تاریخ، انسان همواره ناگزیر از زندگى در خانواده بوده كه كوچكترین این واحد متشكل از اجتماع تنها دو نفر یعنى زن و شوهر ناشى از ضرورت طبیعى بوده است.
مسلما كوچكترین واحد اجتماعى یعنى خانواده داراى حقوق و تكالیفى استیعنى از شخصیتحقوقى برخوردار است (3) .
با تحول و پیشرفت جوامع و پیچیدهتر شدن روابط اجتماعى، ضرورت، ایجاد شخصیتهاى حقوقى دیگرى را ایجاب نمود، كه مىتوان دولت را به عنوان مهمترین شخصیتحقوقى حقوق عمومى و دیگر مؤسسات، سازمانها و تشكیلات دولتى را به عنوان اشخاص حقوقى حقوق عمومى و شركتهاى تجارى و مؤسسات غیر تجارتى را به عنوان اشخاص حقوقى حقوق خصوصى نام برد.
در حقوق اسلام نیز بعضى از موضوعات غیر انسانى وجود دارد كه به اعتبار مالكیتیا صاحب ذمه بودن آن مصادیق مىتوان شخصیتحقوقى براى آنها فرض نمود و از آن به عنوان شخص حقوقى یاد كرد.
نمونههاى از این مصادیق عبارتند از:
1- دولت (منصب امامت و رهبرى) كه مالك انفال است و این اموال ملك شخصى امام نیستبلكه ملك عنوان امامت است.
2- امت: قرآن كریم براى امتشخصیت مستقلى از آحاد مردم قایل است و براى آن حیات و مرگ تصور مىكند.
3- وقف از جمله موضوعاتى است كه مىتواند علاوه بر تملك، داین و مدیون واقع گردد.
4- عناوین عامه یكى از موضوعاتى است كه صلاحیت مالك شدن را دارد، مثلا عنوان كلى فقیر كه مالك زكات است.
5- جهات عامه همچون مساجد، مدارس، مشاهد مشرفه و دیگر اماكن عبادى یا مكانهاى عمومى.
یكى از موضوعاتى كه ضرورتهاى اجتماعى در عرصه بینالمللى به وجود آورده است عبارت است از سازمانهاى بینالمللى.
موضوعى كه در این مقاله بدان خواهیم پرداخت این است كه آیا سازمانهاى بینالمللى نیز داراى شخصیتحقوقى بینالمللى هستند یا نه؟ و از این فرضیه حمایت مىكنیم و آن را به اثبات مىرسانیم كه مسلما سازمانهاى بینالمللى از شخصیتحقوقى برخوردارند.
و از آنجایى كه سازمانهاى بینالمللى داراى دو تقسیم بینالدولى و غیر دولتى هستند در این نوشتار، در دو مبحث نخست، طى چهار گفتار به ترتیب زیر به بحث پرداخته و در مبحثسوم از آثار و ایجشخصیتحقوقى سازمانهاى بینالمللى سخن خواهیم گفت:
1- شخصیتحقوقى سازمانهاى بینالدولى در تئورى (بررسى دكترین).
2- شخصیتحقوقى سازمانهاى بینالدولى در اسناد بینالمللى.
3- شخصیت حقوقى سازمانهاى غیر دولتى در تئورى.
4- شخصیتحقوقى سازمانهاى بینالمللى در اسناد و آراء.
مبحث اول: شخصیتحقوقى سازمانهاى بینالدولى (4)
پیش از ورود به بحث لازم است تعریفى از سازمانهاى بینالمللى و شخصیتحقوقى به دست دهیم و نكتهاى را نیز متذكر گردیم.
الف - تعریف شخصیتحقوقى: شخصیتحقوقى عبارت است از: صلاحیت دارا شدن حقوق و تكالیف براى موضوعات غیر انسانى و شخص حقوقى موضوع و موجود غیر حقیقى است كه از نظر علم حقوق از قابلیت دارا شدن حقوق و تكالیف را برخوردار است.
(5)
ب - تعریف سازمانهاى بینالمللى: سازمان بینالمللى تجمعى از دولتهاست كه به وسیله آنها با یك معاهده به وجود مىآید و در ماوراى مرزهاى ملى و با اركان دایمى خود و مستقل از دولتهاى عضو و تابع حقوق بینالملل به فعالیت مىپردازد.
(6)
از تعریف مزبور مىتوان استفاده نمود كه سازمان بینالمللى داراى ویژگیهاى زیر است و به عبارت دیگر معیارهاى لازم جهت تاسیس یك سازمان بینالمللى عبارتند از:
1- تجمع گروهى از دولتها.
البته چنانكه خواهد آمد این معیار در سازمانهاى بینالمللى غیر دولتى وجود ندارد.
2- وجود اهداف مشترك و ارگانها و تجهیزات لازم براى تحقق آن اهداف.
3- دارا بودن استقلال و اراده و قدرت حقوقى مستقل از اعضا.
4- صلاحیت انجام وظایف و اختیارات در ماوراى مرزهاى ملى و در عرصه بینالمللى.
5- تاسیس سازمان بر اساس معاهده منعقده بین كشورها.
6- فعالیتبر اساس حقوق بینالملل و رعایت مقررات آن.
ج - نكته قابل ذكر این است كه سازمانهاى بینالمللى اعم از بینالدولى و غیر دولتى، هر چند از نیمه اول قرن نوزدهم پا به عرصه وجود گذاشته، پس از آن توسعه و گسترش یافتند اما مساله شخصیتحقوقى بینالمللى آنها در دهههاى اخیر مطرح گردید و حتى پیش از سال 1950 بسیارى از نویسندگان به ویژه نویسندگان روسى مایل به پذیرفتن خصیتحقوقى سازمانهاى بینالمللى نبودند، بلكه با قبول دیدگاه سنتى بر آن بودند كه تنها كشورها داراى خصیتحقوقى هستند.
(7) همچنین شایان ذكر است كه پارهاى از حقوقدانان بینالملل عنوان مساله را «شخصیتحقوقى سازمانهاى بینالمللى (8) »قرار داده و برخى دیگر به «شخصیتحقوقى بینالمللى (9) »تعبیر كردهاند كه تعبیر دوم صحیحتر است چه آنكه چنانكه مبرهن خواهیم ساخت اصل شخصیتحقوقى سازمانهاى بینالمللى مسلم است و سخن در بینالمللى بودن شخصیتحقوقى آنهاست.
گفتار اول: شخصیتحقوقى سازمانهاى بینالمللى از جهت نظرى
در این گفتار چهار تئورى را مورد بررسى قرار مىدهیم كه بر اساس دو تئورى مىتوان شخصیتحقوقى سازمانهاى بینالمللى را پذیرفت و مطابق دو تئورى دیگر سازمانها فاقد شخصیتحقوقى خواهند بود.
1 - تئورى واقعى بودن شخصیتحقوقى (10)
پارهاى از علماى حقوق تحت تاثیر افكار و نظریات فلاسفه، جامعهشناسان و روانشناسان طرفدار مكتب اصالت اجتماع (11) ، شخص حقوقى را یك واقعیتبه شمار مىآورند كه به محض اینكه وجود خارجى مىیابد شخصیتحقوقى آن محقق مىگردد و بر جعل و فرض قانون مبتنى نیست، بلكه واقعیتى است كه خود را بر قانونگذار تحمیل مىكند.
این شخصیت موجودیت و هویتى مستقل و مجزاى از افراد خود دارد، این جمع وجدان، روح و اراده مشتركى دارند كه خارج از مصلحت و اراده قانونگذار وجود دارد و فعالیت مىكند.
این تجزیه و تحلیل از شخص حقوقى، بیشتر بر ملاحظات روانشناسى اجتماعى و ایدهها و مطالعات جامعه شناسى مبتنى است.
طرفداران این مكتب براى ارایه ماهیتشخص حقوقى و بیان كیفیت او از عقاید فلاسفهاى همچون افلاطون و ارسطو و دانشمندان دیگرى كه به وحدت هویت جمع و اراده گروهى و جمعى (12) عقیده دارند تاثیر پذیرفتهاند.
مطابق این نظریه شخص حقوقى درست مانند شخص حقیقى آغاز و پایانى، حقوق و وظایفى، مسئولیت و تكلیفى، اراده و تصمیمى و حتى مطابق دیدگاه زیستى از اعضا و جوارحى كه وسیله حركت و اجراى مقاصد او باشد برخوردار است، این اندام همان اركان و سازمانهاى شخص حقوقى هستند.
در قرن 19 اگوست كنت و هربرت اسپنسر جامعه را همچون پیكرهاى انسانى مىدانستند كه در آن نهادها، عادات و رسوم و باورها، هر یك وظیفهاى براى حفظ جامعه به عهده دارند.
گیركه حقوقدان آلمانى از جمله نظریهپردازانى است كه براى اشخاص حقوقى وجودى واقعى قایل است كه پایه شخصیتحقوقى آنها را تشكیل مىدهد.
او ماهیت وجودى اشخاص حقوقى را وابسته به شناسایى آنها از طرف دولت نمىداند و نظریه وى به «نظریه اندامى یا ارگانیك شخص حقوقى» شهرت یافته است; چه آنكه جامعه را به آدمى مىكند و براى آن اندامى ترسیم مىكند.
ریموند سالى كه شهرت او به خاطر تدوین رسالهاى مفصل و ارزشمند در باب شخصیتحقوقى است از جمله دانشمندانى است كه به واقعیت در شخصیت حقوقى قائل است.
این متن فقط قسمتی از شخصیت حقوقى سازمانهاى بین المللى می باشد
جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
برچسب ها : شخصیت حقوقى سازمانهاى بین المللى , سازمانهاى بین المللى , شخصیت حقوقى , شخصیت حقوقى سازمانهاى غیر دولتى , دانلود شخصیت حقوقى سازمانهاى بین المللى