امروز: شنبه 26 آبان 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
دسته بندی صفحات
بلوک کد اختصاصی

جنایت بر میت

جنایت بر میتدسته: حقوق
بازدید: 59 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 75 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 76

جنایت بر میت در 76صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش

قیمت فایل فقط 4,900 تومان

خرید

 جنایت بر میت 

مقدمه

نگرانی بشر در طول تاریخ در قبال تخطی و تجاوز علیه حیثیت جسمانی و اموال، مقدسات و عرف و آداب و رسوم و هنجار اموری غیر قابل انکار است، دلایل و مدارک تاریخی بیانگر این مطلب است که جامعة انسانی از نخستین ادوار زندگی جمعی با پدیدة مجرمانه درگیری داشته است. واکنش‌های متعددی که در جهت حفظ منافع فردی و جمعی در برابر تهدید کنندگان مصالح و متجاوزین به آداب و رسوم اتخاذ می شود، نشانگر این است که انسان در تمام ادوار اموری را جرم دانسته و مخالف طبع خود شناخته و با آن به مبارزه برخاسته است. در واقع پیشینیان صرف عمل مادی که به دیگری ضرر برساند جرم می دانستند، این عمل فرقی نمی کرد که از حیوان یا نبات یا اشیاء بی جان صادر می شد تنها نتیجة جرم که خسارت بود نه چیز دیگر . علاوه بر آن در حقوق قدیم مسئولیت ناشی از جرم نه تنها بر فاعل مادی بلکه بر خویشاوندان و بستگان بار می شد زیرا او در جامعه های باستانی جزء جدایی‌ناپذیر اجتماع خود به شمار می آمد و به یک معنی شخصیت مستقل نداشت. جرایم علیه تمامیت جسمانی از زمرة جرائم خشونت آمیز می باشند، بدیهی است هرگاه صدمات وارده به مرگ قربانی بیانجامد، به ویژه آنجا که مرتکب چنین نتیجه ای را بطور مستقیم یا غیر مستقیم قصد کرده باشد، بر شناعت و زشتی عمل افزوده می‌شود و برچسب قاتل بر پیشانی مجرم نقش می بندد. قتل، انسان را از عزیز ترین دارایی وی، یعنی حیات، محروم می سازد و تنها جرمی است که صدمة ناشی از آن غیر قابل جبران است. اهمیت جرم قتل عمدی از میزان مجازات پیش بینی شده برای آن در نظام های حقوقی مختلف (اعم از قصاص، اعدام، حبس) قابل درک است. به همه‌ی آنچه که گفته شد باید این کلام والای خداوند را افزود که «هرکس دیگری را بدون اقتضای قصاص یا بدون آنکه فسادی کرده باشد بکشد، چنان باشد که همه مردم را کشته است ... »[1] روایاتی هم از پیامبر اسلام (ص) مبنی بر اینکه قتل مؤمن از زوال دنیا نزد خداوند عظیم تر است و این که اگر همه‌ی اهل زمین و آسمان در قتل مؤمنی شرکت داشته باشند خداوند همه آنان را به جهنم می برد، نقل شده است.[2] شاید از همین روست که جرم قتل و سایر جرائم علیه تمامیت جسمانی اشخاص در لسان فقیهان جنایت نامیده شده، که این واژه خود نشانگر شدت زشتی این جرم است. باید افزود که احترام به زندگی افراد چه قبل از مرگ و چه بعد از آن در ادیان الهی مورد توجه بوده است و بی احترامی به مرده را امری قبیح می دانستند و مجازات بیشتری را ادیان الهی برای اعمال ارتکابی مجرمانه بر روی اموات قائل می‌شوند. بدین ترتیب در این رساله قصد داریم به جرائم و جنایات علیه مرده بپردازیم تا تاییدی باشد بر وجود و قوت این قاعده : «حرمه المیت کحرمه الحی» و قاطعیت روایاتی که احترام انسان در حال حیات و ممات را یکی می دانند من جمله اینکه پیامبر (ص) فرمود: «حرمه المسلم میتاً کحرمه و هوحی سواء»[3]

فصل اول : کلیات

مبحث اول : واژه شناسی

گفتار اول : مفهوم مرگ[4]

آدمی در کدام هنگام مرده محسوب می شود؟ در این مورد نظرات مختلفی ارائه شده است. در مورد سوال اول بطور مختصر این اشاره را بکنیم که قبل از دمیده شدن روح خود جسم دارای زندگی انسانی به معنی اخص کلمه نمی باشد. در این مرحله برای اودیه مستقر شده است، ولی بعد از دمیده شدن روح همانند یک انسان کامل با او رفتار می‌شود، و اگر بعد از تولد بمیرد و بر جسد او جنایتی واقع شود همانند یک انسان کامل با او رفتار می‌شود. اما بحث اصلی ما بر روی مرگ افراد است نه تولد آنها، همچنانکه در تعیین شروع حیات انسان نظراتی گوناگون ارائه شده در تعیین معیاری که بتواند مرگ و پایان زندگی را معین نماید نیز اتفاق نظر وجود ندارد. تشخیص اینکه فرد در لحظه وقوع جنایت بر روی او دارای چه حالتی بوده است از لحاظ میزان مسئولیت و واکنش جزایی اهمیت زیادی دارد. تشخیص حیات و مرگ و لحظه وقوع آنها نه تنها در جنایات بلکه در امور حقوقی مثل ارث، شهادت در جنگ و ... مبحثی مهم است و دارای آثار متفاوتی است.

برای روشن تر شدن بحث ابتدا ما به تعریف مرگ و میت می پردازیم و آثار آنرا بحث می کنیم.

مرگ پدیده ای طبیعی و زیست شناسی است. مرگ به از بین رفتن قطعی و برگشت ناپذیر اعمال قلبی، عروقی، تنفسی و حسی و حرکتی گفته می شود چه فقدان قطعی آنهاست که به مرگ حتمی سلولهای مغزی که قاطعترین علامت مرگ است صحه می گذارد.[5] علم پزشکی مرگ را یک امر آنی که در یک مرحله آثار حیات همزمان از دست رود قلمداد نمی کند بلکه آنرا جریانی مستمر می داند زیرا قسمت های مختلف بدن در لحظات مختلف می‌میرند.[6]

گذشته از اختلاف نظرهایی که در خصوص مرگ و زمان وقوع آن وجود داشته است بنظر می‌رسد دین اسلام برای پایان بخشیدن به آراء و اختلاف نظرات در مورد مرگ و لحظه وقوع آن قائل به حد فاصلی بین زمان حیات قطعی و زمان مرگ قطعی بوده مجنی علیه را هرچند دارای برخی از عوارض حیات باشد در حکم مرده قلمداد می نماید براساس این نظریه، شخصی که با جنایت خود موجب عروض چنین حالتی بر مجنی علیه شود قاتل خواهد بود اگرچه مرگ قطعی مجروح ناشی از فرد دیگری باشد. پس از نظر فقه جزایی و قانون مجازات اسلامی انسان ممکن است یکی از حالات زیر را دارا باشد:[7]

1- حیات پایدار                   2- حیات غیر مستقر «در حکم مرده»         3- مرگ قطعی

حیات ناپایدار ( در حکم مرده):

برای تشخیص این مرحله از زندگی فقهای اسلام نظرات و معیارهای متفاوت را ارائه داده اند :

اولین معیار و نظریه مربوط به شیخ طوسی[8] است:

به نظر او زمان ادامه حیات قطعی مجنی علیه بر حسب روز معین می شود به گفته شیخ در کتاب المبسوط زنده ماندن فرد کمتر از یکروز ملاک است. ما 3 نظریه را مطرح می کنیم :

نظر اول : نظر شیخ طوسی اگر مجنی علیه کمتر از یک روز عمر نمایند حیات او ناپایدار و در حکم مرده است.

نظر دوم: مرحوم آیت الله خویی[9] زوال ادراک، شعور، نطق و حرکت اختیاری مجنی علیه را نشانه‌ی در حکم مرده قرار گرفتن می داند. به نظر فقهایی که این معیار را قبول نموده اند، طول زمان قابل زیستن و نظریه قبلی بخاطر اینکه آگاهی بر بقاء حیات در یک یا دو روز مشکل است را مردود اعلام نموده اند.

نظر سوم : در این نظریه عرف ملاک اصلی است یعنی دو نظریه بالا یعنی طول زمان زیستن در شرایط بدنی از نظر عرف ملاک است.

به نظر می آید قانونگذار ما در تعریف «در حکم مرده» با ذکر کلمات «آخرین رمق حیات» صدق عرفی را پذیرفته است.

گفتار دوم : مفهوم جرم و جنایت

از دیدگاه کلی جرم رفتاری است که مخالف نظم اجتماعی بوده و مرتکب آن را در معرض مجازات یا اقدامات تامینی و تربیتی قرار می دهد. از منظر حقوقی و قضایی پدیده جزایی یا جرم مبتنی بر رفتاری است، مخالف نظم اجتماعی که قانون آن را پیش بینی و مستوجب کیفر دانسته و اعمال یک مجازات یا اقدامات تامینی و تربیتی را نسبت به مرتکب آن تجویز نموده است.[10] قانون مجازات اسلامی در ماده 2 خود بیان می کند :

« هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده جرم محسوب می‌شود.» بنابراین طبق حقوق موضوعه ایران تنها عملی که برای آن کیفر معین شده است جرم می باشد. باید اضافه کنیم که ارتکاب عمل ممنوع که مجازات دارد نباید حق باشد یا انجام وظیفه ، تا مجازات داشته باشد . حال با این ویژگی ها تعریفی از جرم را ارائه می دهیم :«عمل خلاف قانون انسان که محض انجام تکلیف و یا استیفاء حق نبوده و برای آن مجازاتی مقرر است . »[11]

هرگاه فعل یا ترک فعلی که در بالا آوردیم صدمه ای به جسمانیت افراد وارد نماید برشناعت و زشتی عمل افزوده می شود و برچسب هایی چون قاتل و جانی و .. بر پیشانی مجرم نقش می بندد و به دلیل غیر قابل جبران بودن این خسارات مجازات شدید تری در قانون برای این اعمال در نظر گرفته شده است .شاید به دلیل این اهمیت ویژه‌ی نفس و جان باشد که جرم قتل و سایر جرائم علیه جسمانیت اشخاص در لسان فقیهان جنایت نامیده شده، که این واژه خود نشانگر شدت زشتی این جرم است .

مبحث دوم : سابقه تاریخی

گفتار اول : جرائم علیه مردگان در حقوق غیر اسلام قبل و بعد از ظهور اسلام

شاید مهمترین جرائم که در گذشته مورد توجه در این رابطه باشد سرقت و مثله کردن و نبش قبر است . بارز ترین نمونه که شاید در تاریخ قدیمی ترین آن نیز محسوب شود اموال دفن شده در کنار فراعنه مصر است که در مواردی مورد سرقت واقع می شده است . خالی کردن عقده ها و کینه هایی که در سینه دشمنان وجود داشته گاهی افراد را بر آن داشته است که اجساد را پس از کشته شدن در جنگهامورد مثله قرار داده و آنرا قطعه قطعه نمایند. کوره های آدم سوزی هیتلر در جنگ جهانی دوم نمونه بارز این مسئله است.[12]شاید سوزاندن جسد افراد در نزد ژاپنی ها را بتوان با توجه به معیارها و ملاک های ارزشی که در این جوامع وجود داشته و دارد، نمونه بارزی از جرائم علیه مردگان دانست که در آن کشورها نه تنها جرم محسوب نشده بلکه ارزش نیز محسوب و از امور مسلم دینی است. در برخی سرزمینها حتی اجساد افراد را نیز مجازات می کردند و تنبیهی را که مثلاً برای فردی در حالت زنده بودن انجام می دادند کافی ندانسته و جسد او را هم میان سگها انداخته و یا می سوزاندند.[13]

گفتار دوم: جرائم علیه مردگان در حقوق اسلامی

شاید بارزترین سابقه‌ای که در این زمینه وجود دارد مثله کردن حمزه عموی پیامبر(ص) در جنگ احد باشد که موجب خشم مسلمین و شخص پیامبر شد ولی نهایتاً پیامبر (ص) خشم خود را فرو برده و از مقابله به مثل، خودداری کرده و یاران خود را سفارش به عدم تعرض به اجساد نمود. نمونه های بارزی نیز وجود دارد که در کتب فقهی روایی متعدد آمده است از آن جمله مردی که قبر زنی را نبش و کفن او را سرقت و با او عمل شنیع انجام داده بود و یا سفارشی که حضرت علی (ع) بر فرزند خود امام حسن (ع)، نموده تا از مثله کردن قاتل او بپرهیزند. حادثه کربلا و تاختن اسبها بر روی شهداء صدر اسلام را نیز شاهدی بر این ادعا میگیریم. اینها همه نشانگر این است که این جرائم و جنایات از زمان بسیار دور وجود داشته است .

پس از ذکر سابقه تاریخی در جرائم علیه مردگان به این نکته اشاره می کنیم که در این راستا وراث برای تعقیب مجرمین نقش اساسی ایفا می کنند.

مبحث سوم: تعقیب جرائم و جنایات علیه مردگان در مراحل مختلف

دعاوی به دو دسته 1- عمومی 2- خصوصی تقسیم می شود. در دعاوی مثل زنا و یا قوادی که جنبه صرف عمومی یا حق اللهی دارد و تعقیب و شکایت شاکی اهمیت نداشته و گذشت نیز موثر نیست،ولی در دعاوی خصوصی اعم از مادی و معنوی چه از لحاظ کیفر و چه از لحاظ جبران مدنی آن شکایت شاکی مطرح بوده و گذشت نیز موثر است.

در انتقال حقوق دعاوی متوفی به وراث تردیدی نباید شود و دادگاه ها نیز باید بر طبق اصول با جمع شدن شرایط خاص نسبت به دعاوی مطروحه وراث اتخاذ تصمیم نمایند.

این متن فقط قسمتی از جنایت بر میت می باشد

جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید


قیمت فایل فقط 4,900 تومان

خرید

برچسب ها : جنایت بر میت , جرائم علیه مردگان , مرگ قطعی , حیات ناپایدار , دانلود جنایت بر میت , مفهوم جرم و جنایت

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر