امروز: شنبه 26 آبان 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
دسته بندی صفحات
بلوک کد اختصاصی

نابسامانی خانواده، زمینه‌ساز بروز بزهکاری اجتماعی

نابسامانی خانواده، زمینه‌ساز بروز بزهکاری اجتماعیدسته: حقوق
بازدید: 48 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 26 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 29

نابسامانی خانواده، زمینه‌ساز بروز بزهکاری اجتماعی در 29صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش

قیمت فایل فقط 2,900 تومان

خرید

نابسامانی خانواده، زمینه‌ساز بروز بزهکاری اجتماعی

مقدمه

انحراف اجتماعی، به جز در مواردی خاص، پدیده‌ای است كاملا اجتماعی و به رفتاری اطلاق می‌شود كه مغایر با معیارهای پذیرفته یا انتظار اجتماعی گروه یا جامعه‌آی خاص باشد (ساروخانی، 1375)

انحراف اجتماعی هرچند پدیده‌ای است محقق و عینی، ولی آن‌چه حائز اهمیت است ذهنیت، تصور و برداشتی است كه فرد بزهكار نسبت به رفتار خود دارد و ریشه‌ها، قالب و صورت‌بندی این ذهنیت را می‌توان در صورت‌بندی ساختار اجتماعی جست‌وجو كرد و با تغییر و تحول در روابط اجتماعی كه منجر به دگرگونی ساختارها می‌شود در ذهنیت افراد نیز تغییر و تحولاتی صورت می‌پذیرد. به همین دلیل، انحراف اجتماعی ریشه در جامعه دارد و برای درك رفتار فرد منحرف باید جامعه را تجزیه و تحلیل دقیقی كرد.

در چند دهه اخیر، به خصوص بعد از تاسیس دارالفنون، تحول نسبتا عمیقی در ایران به وجود آمد. معرفت علمی پا به عرصه حیات اجتماعی گذاشت و در كنار معرفت‌هایی از قبیل معرفت دینی و معرفت فلسفی قرار گرفت. گسترش معرفت علمی (مدارس و دانشگاهها) زمینه‌ساز تحولات جدی در جامعه ایران شد و بر گسترش آگاهی‌های افراد جامعه ایران افزود. گسترش فن‌آوری كه تون گسترش اطلاعات را در تمام جهان به دست آورد بر ازدیاد اطلاعات و آگاهی افزود و همین امر موجب دگرگونی در سطح انتظارات و مطالبات جامعه ایران شد و ارزش‌های جدید برای افراد ایرانی مطرح شد. تحول ساختاری جامعه ایران هر چند از گذشته (حتی قبل از مشروطیت) سرچشمه می‌گیرد، ولی این تحول، تقریبا بطئی و كند بوده است و انقلاب سال 57 موجب شده سطح انتظارها و خواست‌ها بسیار بالاتر رود و بعد از انتخابات خرداد 76 این مطالبات بسیار گسترده‌تر شد.

خانواده مهم‌ترین نهاد جامعه ایرانی كه در جامعه‌پذیری افراد نقش تعیین‌كننده‌ای دارد، شدیدا متاثر از این تحولات بوده است و هرم قدرت در درون خانواده به دلایل بالارفتن سطح تحصیلات بانوان، ایجاد ارزش‌های جدید در تربیت فرزندان، بالارفتن ارج و قرب فرزندان، دچار تغییر و تحول شده است. ولی از آن‌جا كه درصد سال اخیر جامعه ایران نتوانسته است روال طبیعی خود را طی كند تحول در ارزش‌ها، الگوها و مطالبات به طور طبیعی رشد نیافته است. به همین دلیل ضعف در آگاهی شناخت نسبت به راهكارهای مناسب برای تحقق الگوها، خانواده‌ها را دچارتنش كرده است.

از سویی دیگر در سطح جامعه، به دلایل چند كه بررسی آن خارج از حوزه این مقاله است، در كنترل اجتماعی خدشه شدیدی وارد شد و از سویی دیگر متولیان جامعه توانایی ایجاد امكانات مناسب را به ارزش‌هایی كه در جامعه طرح شد نداشتند و همین عامل زمینه را برای بروز رفتارهای بزهكارانه مهیا كرد.

به همین دلیل هم خانواده‌ها و هم كسانی كه متولی جامعه‌پذیركردن نسل جدید هستند، در این امر مهم عاجز و ناتوان بوده‌‌اند. هرچند در گسترش آسیب‌های اجتماعی جامعه ایران، به خصوص نسل جوان، عوامل متعددی موثر بودندف ولی مهم ترین عامل این آسیب‌ها، ضعف‌های بنیادی در ساختار جامعه است كه قادر به همنوایی نسل جدید با ارزش‌ها، هنجارها (نُرم‌ها) و قواعد جامعه نیست.

در این مقاله سعی شده به طور موجز و فشرده نابسامانی ساختاری خانواده و همبستگی نابسامانی را با آسیب‌های جامعه شهری نشان دهد. این مقاله پیش از آنكه مبتنی بر داده‌های آماری باشد بر تحلیل ساختی استوار است. یكی از اشكالات اساسی بسیاری از مقاله‌ها و تحقیقات این است كه سعی می‌كنند پدیده مورد بررسی را با داده‌های آماری تجزیه و تحلیل نمایند بدون این كه پدیده موردبررسی را با داده‌های آماری تجزیه و تحلیل نمایند بدون این كه به ساختار موجود توجه چندانی بكنند.

از آن‌جا كه درباره ارتباط بین آسیب‌های اجتماعی جامعه ایران و تحولات ساختی و روابط حاكم بر نهادهای اجتماعی ایران بالاخص خانواده‌ها، مطالعات و بررسی‌های اندكی صورت پذیرفته است، به همین دلیل، اطلاعات اندكی درباره ارتباط بین آسیب‌های اجتماعی و نابسامانی ساختاری خانواده وجود دارد؛ از این لحاظ این مقاله با طرح مسئله و ارائه فرضیه‌ها سعی دارد همبستگی میان آسیب‌ها و نابسامانی ساختاری درون خانواده‌ها را بررسی كند.

رویكرد مفهومی به آسیب اجتماعی

رویكردهای متعددی در پاسخ به این سؤال بسیار مهم جامعه‌شناختی ارائه شده كه چگونه یك جامعه تداوم می‌یابد و به زندگی خود ادامه می‌دهد. تداوم حیات یك جامعه، موضوع نظم اجتماعی را در بطن خود دارد. هرچند پاسخ‌های ارائه شده به این پرسش جامعه‌شناختی را نمی‌توان در زیر یك پارادایم قرار داد، ولی دقت بیشتر در این نظریات ما را به این ایده اساسی رهنمون می‌سازد كه در هر صورت افرادی كه در جامعه زندگی می‌كنند هماهنگ و متناسب با مجموعه‌ای از ایده‌ها، روش‌ها، اسلوب‌ها، انتظارها، الگوها و ... با یكدیگر ارتباط پیدا می‌كنند، كه این موارد برای افراد آن جامعه كمابیش آشنا و قابل تصور و حتی تا حددی پیش‌بینی شدنی است.

در واقع با هر رویكردی كه نسبت به جامعه اختیار كنیم با مجموعه‌ای از هنجارهای اجتماعی مواجه هستیم كه رفتار خودمان را با آن‌ها هماهنگ می‌سازیم. هنجارهای قواعد و یا الگوهایی برای كنش اجتماعی هستند كه مطابق آن رفتار افراد مورد قضاوت، تایید و یا عدم تایید قرار می‌گیرد. یعنی در هر جامعه راه‌های كم و بیش استاندارد شده‌ای برای رفتار باید وجود داشته باشد كه افراد بتوانند بر طبق الگوهایی خاص رفتار خود را تنظیم كنند. و در واقع هنجارها، راه‌های مناسبی هستند كه افراد برای كنش جمع به آن‌ها رجوع می‌كنند.

توجه به هنجارهای اجتماعی به ما كمك می‌كند كه درك روشنی از انحرافات اجتماعی داشته باشیم. رفتاری را می‌توان انحرافی تلقی كرد كه قواعد عادی را مورد هجوم قرار دهد و بر  آن خدشه وارد كند. به تعبیر دقیق‌تر، در تعریف آسیب اجتماعی باید به محوری‌ترین آن (نه صرفا تنها محور) بین آنومی بی‌قاعده‌گی و بی‌قانونی توجه شود. از این رو انحراف، یك بی‌هنجاری است و بی‌هنجاری توصیفی است كه افراد قادر نیستند كه بر اساس قاعده‌ای مشترك ارتباط متقابل برقرار كنند و نیازهای خود را ارضا كنند.

از آن‌جا كه در جامعه انسان‌ها در طول زندگی خود از بدو تولد تا لحظه مرگ بخشی از هنجارها، ارزش‌ها و الگوهای زندگی را چه مستقیم و چه غیرمستقیم، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه درونی می‌سازند و متناسب با آن‌ها رفتار خود را تنظیم می‌كنند، در نتیجه رفتار هر فرد‌، رفتاری انتخابی است كه هماهنگ با الگوهای مطرح شده در جامعه تنظیم می‌شود و قواعد در رفتار اجتماعی بسیار اساسی و مهم است. به تعبیر دقیق‌تر رفتار و كنش انسان‌ها، حاصل ذهنیت و احساسی است كه نسبت به واقعیت‌های بیرونی ایجاد شده، یعنی كنش انسانی، تفسیری است كه فرد نسبت به واقعیت‌های خارج دارد. درنتیجه جامعه‌پذیری حاصل برآیند دو امر مهم است. اول واقعیت بیرونی، دوم چگونگی شكل‌پذیری فرد نسبت به آن واقعیت كه حاصل آن ذهنیت و تصوری است كه فرد نسبت به هنجار خواهد داشت.

درواقع هرچند در دوران اولیه زندگی فرد كه كودك نسبتا انفعال‌گونه با هنجارها و ارزش‌ها برخورد می‌كند، اولی در مسیر زندگی انسان‌ها هیچ‌گاه نسبت به این مسائل، منفعلانه برخورد نمی‌كنند و همانند آینه‌ای نیستند كه صرفا قواعد جاری در جامعه را منعكس می‌كند، بلكه نسبت به آن‌ها ذهنیت پیدا كرده و یا صحیح‌تر، ذهنیت تنظیم‌یافته‌ای به دست می‌آورد.

انحراف اجتماعی را نیز باید در قالب همین ذهنیت و تصوری كه فرد بزهكار نسبت به الگوها و قواعد رفتاری دارد بررسی كرد.

علی‌رغم اینكه نظریه‌های ارائه شده درباره انحرافات اجتماعی تبیین‌های متمایزی نسبت به یكدیگر دارند، این امكان وجود دارد كه نظریه‌ها را از یك منظر در زیر یك چتر قرار داد و آن جایگاه، ذهنیت و تصوری است كه فرد بزهكار نسبت به جامعه‌ خود پیدا می‌كند. از دیدگاه دوركیم، در بررسی خودكشی توجه خاصی به احساس همبستگی به عنوان عاملی در استحكام جامعه شده است. رویكرد مرتون فرقی میان هدف‌ها، ابزار و وسایل موجود و قابل دسترسی به این هدف‌ها نمی‌بیند.

در نظر ادوین ساترلند، فرد بزهكار حاصل یادگیری «بزه» است و در رویكرد آلبرت كهن در فرد این احساس ایجاد می‌شود كه در مسابقه زندگی بازنده است.

در نتیجه انحراف اجتماعی فرد (كه همان نادیده انگاشتن، شكستن و یا خدشه واردكردن به هنجارها و قواعد اجتماعی است) زمانی حاصل می‌شود كه فرد بزهكار تحت فرهنگ «بزه» قرار گرفته باشد، یا هنجارها و قواعد برایش شفاف و مشخص نبوده و یا آن‌ها را به خوبی یاد نگرفته باشد و یا جامعه فاقد قواعدی برای رفتار باشد و یا با قواعد هنجاری متعارض مواجه باشد و یا خودش توانایی انطباق با قواعد را نداشته باشد، و یا اینكه به علت وجود الگوهای متعدد توانایی تشخیص و شناخت صحیح برای فرد بزهكار امكان‌پذیر نباشد. تمام این حالت‌ها بیانگر یك وضعیت است و آن نابسامانی ساختاری جامعه است، در صورتی كه جامعه در موقعیت نابسامانی قرار گیرد جامعه خود مولد «بزهكار» خواهد بود.

در یك جامعه نابسامان هرچند مجموعه جامعه یك واحد متشكل به نظر می‌رسد، ولی آن چیزهایی كه ارتباط آن‌ها تداوم جامعه را امكان‌پذیر می‌سازد یا خردشده و از هم پاشیده شده‌اند و یا ضعیف شده و در هر صورت هویت آن‌ها از هم گسسته است.

در چنین جوامعی افراد توانایی ایفای نقش‌های خود را ندارند،‌یا این كه در صورتی كه بخواهند به ایفای نقش خود مبادرت بورزند،‌ حذف خواهند شد و یا اینكه قدرت شناخت نقش خود را ندارند و یا به خاطر تحولی كه در جامعه و در نقش‌ها به وجود می‌آید، قضاوت‌های مختلفی نسبت به نقش‌ها وجود دارد. در چنین جوامعی ساختار جامعه سدی در راه ایفای نقش‌های مناسب با نقش‌های موردانتظار جامعه خواهد بود.

این متن فقط قسمتی از نابسامانی خانواده، زمینه‌ساز بروز بزهکاری اجتماعی می باشد

جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 2,900 تومان

خرید

برچسب ها : نابسامانی خانواده، زمینه‌ساز بروز بزهکاری اجتماعی , نابسامانی خانواده , بزهکاری اجتماعی , خانواده , دانلود نابسامانی خانواده، زمینه‌ساز بروز بزهکاری اجتماعی

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر